چرا؟؟؟

یک گلایه از کسانی که گفتند هستند...اما نبودند

چرا؟؟؟

یک گلایه از کسانی که گفتند هستند...اما نبودند

تو مرا می فهمی؟؟؟

اسپند می سوزانم

تا

دلم نسوزد!!!

آسمان سیاه این خانه

یک خدا کم دارد...

دل من؟؟؟

امشب

من و

تمام تنهایی هایم

دور هم جمع شده ایم

در این اتاق کوچک ...

این اتاق

کوچک است و

دلتنگی های زیادی در خودجای داده

شبیه

دل من...

حرف اول؟؟؟

چگونه آغاز کنم

پایان راه را ؟؟؟

اینک

این منم

ستاره...

ستاره ای که هیچ ستاره ای در آسمان به این بزرگی نداشت

آسمان خوب میشناسد مرا

گاهی با پاهای برهنه

به خلوت خدا پریدم

وخواستم زیبایی ام را پس بدهم

تا دیگر بازی ام ندهند

و بگذارند حوصله ام سر برود

اما

گویی غمها هم عاشق من شده اند...!